loading...

نوای چناران

وبلاگ ادب -شعر -طنز-غزل

بازدید : 367
دوشنبه 11 آبان 1399 زمان : 13:39

بسکه خوردم یک شب از قند فریمان لبت

این دل من شد اسیر بند زندان لبت

شهر من سالارها هم از تو فرمان می‌برند

کرده شهری را خدایم تحت فرمان لبت

یک شب آرامش گرفتم تا سحر پهلوی تو

سیب خوشبو چیدم از با غ خراسان لبت

مهربانی می‌کنی از بس که با مردم خدا

صدهزاران مثل من را کرده قربان لبت

خوب من بانام عشقت کارو بارم سکه شد

لاله دارم می‌فروشم در خیابان لبت

واقعا یک شب اگر مهمان قلبم می‌شدی

شام من خوشمزه می‌شد با نمکدان لبت

مرگ من چون مردن دیوانه گان سخت است چون

با جنون باید بمیرم روز پایان لبت

بیست و هشتمین دوره هفته کتاب
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی