تو که رفتی دم منزل سر من درد گرفت
خیس شد چشم تو چشم تر من درد گرفت
در عروسی رگ رقاصهی تو تیر کشید
تن رقاصهی بازیگر من درد گرفت
سنگ زد شاخه به بال و پر گنجشک شما
روی یک شاخهی دیگر پر من درد گرفت
توی منزل سر ظهری که غذا میپختی
ظرف تو خورد زمین ساغر من درد گرفت
باد یک روز سر موی تو فریاد کشید
موی ابریشمیکافر من درد گرفت
مسگر شهر تو دندان ظریفش لق شد
لثه توی دهن مسگر من درد گرفت
آنقدر شعر مرا در دهنت چرخاندی
تاکه آخر دهن لاغر من درد گرفت